عطـــــــــــاعطـــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه سن داره

حبه انگور مامان و بابا

عطای من چقدر درکت بالاست مامانـــــــــی

1392/5/25 3:23
نویسنده : مامانی
428 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم سلام

عطای عزیزم واقعا خیلی بیشتر ا زاونی که فکرشو بکنیم میفهمی.

و این برای من هم کارو سخت میکنه هم خیلی لذت بخشه.

مثلا چند روز پیش بعد از خواب بعد از ظهر پی پی کرده بودی و من یکم تنبلی کردم برای شستنت.

تو اتاق نشسته بودم بابایی داشت یه چیزی تو کامپیوتر نشونم میداد که شما رفتی از تو کمدت یه پوشک برداشتی آوردی دادی دست من گفتی آتدو: باز کن و با دستت پوشکی که تنت بودو میکشیدی که بازش کنم.هی میگفتی دتو دی: دستشویی.واقعا تعجب کردم از اینهمه هوش و فهم تو این سن.

بعد بهت گفتم برو حوله تو بیار بشورمت که رفتی حوله تو آوردی بهم گفتی بتو: بشوررررر

وای خیلی خجالت کشیدم خیلی.چون سهل انگاری کرده بودم و باعث شدم تو اذیت بشی تا خودت به زبون بیای.

خدا رو شکر که میتونی نیازتو بگی و حرفتو بفهمونی.از اون روز گاهی دیر بکنم بهم یاداوری میکنی که پوشکتو باز کنم.خدایا ممنونم ازت که بهم فرصت دادی این شیرین کاریا و شیرین زبونیای پسرمو ببینم.

اینم بگم نه تنها به رها جون حسودی نمیکنی خیلی هم اصرار داری که ما بهش بیشتر برسیم.

مثلن به زور بالش و لحافشو میاری میدی به مامان و هی میگی نی نی نی نی یعنی رها رو بیارین مامان جون رو پاش بخوابونه و یا شیشه شیرشو میاری بزور میذاری تو دخنش تا بخوره ...

بله یه همچین پسر دل گنده ای دارم مننننننن....

واقعا فکرشو نمیکردم تا این حد متوجه حرفامون بشی.

تا چیزی رو ازت میخوام پیداش میکنی میاریش اگه بتونی.اغلب انگشت به دهن میمونم که این از کجا میدونست مثلا کنترل به چی میگن؟

مامان جون که میگه تو خیلی بچه خاصی هستی و درک بالایی داری به نسبت سنت.

ایشالا همونطور که آقا جون از اول تولدت میگفت به مدارج بالا برسی در آینده و موفق باشی نازنینم.

بوسسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)