عطـــــــــــاعطـــــــــــا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

حبه انگور مامان و بابا

ادا اصول جدید جیگر مامان...

1392/3/7 3:07
نویسنده : مامانی
441 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممممم

عطا چقدر تو بلا شدی....

فقط میخوام بخورمت تمومت کنمااااا...

پسرکم گاهی بد غذا میشی و خوب نمیخوری که ناراحت میشم.

مخصوصا مواقعی که شلوغی دوست داری بکنی یا کسی یا چیزی هست که توجهتو جلب میکنه دیگه نمیخوری چیزی.

اما خوشبختانه غذای سالم دوست داری.عاشق کباب و ماهی هستی که از این بابت خیلی خوشحالم.

سعی کن همیشه سالم زندگی کنی پسرکم .مامانی دلش طاقت نمیاره یه لحظه اذیت بشی.

چنتا کلمه جدید هم میگی:

الان دیگه به امیر و پسر بچه های همسنش میگی:اَمو

علیرضا : اَدیدا

از خیلی وقت پیشا ای وای میگفتی که الان یادم افتاد بنویسم به این زبون: ایبا ، اِوا

وقتی شیر میخوای یا خوبت میاد هی میگی لالا و چیزی که اخیرا یاد گرفتی سرتو میذاری رو شونه ت و با ناز و نازک کردن صدات و کشیدنش میگی لــــــالـــــــا جیگرتو بخورم عکس اون حالتو برات میذارم ایشالا

حسابی عاش ددر و پارکی و چنان داد و فریاد میکنی وقتی موقعش برسه که نگو...

همش هم میگی آپا :ببر

دووووووو: پاشو

با: پارک

راستی دیروز عصر رفتیم برای انتخاب عکسات که ماشالا از بس همش خوشگل بودن تا ساعت حدود یازده شب اونجا بودیم تازه باید برم چنتاشو عوض کنم فکر کنم انتخابای بهتر میتونستم داشته باشم.

خلاصه تا کسی چیزی میگه زودی تقلید میکنی اما کلماتی که من برات میگم اونایی هست که خودت هم بکار میبریشون.با اینحال خیلی خوب بعضی کلماتو تکرار میکنی مثل دندون،یاالله...

وقتی صدات میکنم میدونم برای مسخره کردنم هی تکرار میکنی عطا البته با تشدید "ط"...

آهان به رها میگی: لَلا، نی نی

ناز میکنی و میگی: نــــــــــــــــا...

تا بابایی از ماشین پیاده میشه داد میزنی بــــابــــــــــا و صدات تا کجاها میره و همه برمیگردن نیگات میکنن.

امشب بابا جون رفت توالت که فکر کردی من رفتم و از اونجایی که لالا داشتی شروع کردی جیغ و گریه که از پشت سرت داد زدم مامانی من نرفتم اینجام که برگشتی دیدی و همگی و البته خودت کلی خندیدیم دلمون وا شدقهقههقربونت برم خیط شدی...

دیروز هم اولین بار تگرگ رو از نزدیک دیدی وقتی تو راه خونه مامان جون بودیم و برشون میداشتی ببینی چیه.عکسشو برات میذارم زودییییی

امروزم که بعد از بارون زمین خیس بود بیرون بودیم که مینشستی و میخواستی با دستات با آب رو زمین بازی کنی که نذاشتم.از خود راضی

اینم بگم خیلی شلوغ شدی یعنی بریز و بپاشت خیلی زیاد شده و هرچی منجمع میکنم تو پشت سرم چند برابر میریزی و خونه زندگی برامون نذاشتی.اما ایشالا تنت سلامت باشه و همیشه شلوغی کنی مامان.

بوس تا بعد ناردونه مامان...ماچ


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)